کد مطلب:193927 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:180

تفاوت صبر و رضا
بین صبر و رضایت تفاوت وجود دارد و خود این دو مقوله دارای درجات متفاوتی است. گاهی اوقات بنده ای از خداوند گله می كند كه چرا چنین است و چرا فلان كار را در حق من كردی و چرا و چرا. چنین بنده ای نه صابر است و نه راضی. اما گاهی بنده از



[ صفحه 128]



خداوند گله نمی كند و این سكوت او نیز ناشی از عقل و فهم و تحمل او است، اما در عین حال راضی هم نیست چنین بنده ای با این كه صابر است، راضی نیست. اما مرحله بالاتر كه مراد حضرت نیز از رضایت همان است، این است كه بنده علاوه بر این كه به در خانه خدا شكوه نمی برد، شكر خدا را نیز به جا می آورد و «الحمدلله» می گوید. چنین مقامی مقام رضایت است و چنین بنده ای را صابر و راضی گویند.

شخص محترمی نقل می كرد كه: چنان دچار فقر و بی چیزی شده بودم كه تحمل آن برایم دشوار بود، اما در عین حال آبروداری می كردم و نمی خواستم كسی چیزی به من قرض دهد و دیگران بفهمند كه چیزی ندارم. عده ای هستند كه به این مسائل حساسند و نمی خواهند دیگران از فقر آنها اطلاع داشته باشند. نقل می كرد در همان روزها یك بار قرآن را برداشتم و نزدیك ضریح حضرت امیرمؤمنان علیه السلام رفتم و بدون آن كه سلام كنم یا زیارت بخوانم، در مقابل ضریح قرآن را باز كردم و عرض كردم: یا امیرمؤمنان، شما می شنوید و علم دارید. سپس این آیه را خواندم: «ان الله هو الرزاق ذو القوة المتین [1] ؛ خدا است كه خود روزی بخش نیرومند استوار است» و پس از آن گفتم: یا امیرمؤمنان، به خدا قسم من مفهوم این آیه را نمی فهمم. این را گفتم و از حرم بیرون آمدم. در صحن شخصی را دیدم كه مقداری پول به من داد و از آن موقع تا امروز هیچ وقت محتاج پول نشده ام. این شخص صبر نكرد، اما ممكن است فرد دیگری دچار همین وضعیت شود و در عین حال كه راضی هم نیست هیچ وقت این كار را انجام ندهد. شخصی می گفت: دعای ابوحمزه ثمالی را می خواندم. تا رسیدم به جمله آخر آن كه می فرماید «و رضنی من العیش بما قسمت لی؛ و مرا در زندگانی به هر چه قسمتم كرده ای راضی گردان.» آن را نخواندم، چون دیدم جمله سختی است.

انسانی كه صابر و راضی است اگر همه این سختی ها بر سرش بیاید هم چنان «الحمدلله» می گوید و از ته دل راضی است. تأكید امام علیه السلام بر این حالت اخیر است كه از آن به رضایت تعبیر می شود. به دست آوردن مقام رضایت به هیچ وجه كار ساده ای نیست



[ صفحه 129]



و انسان به راحتی نمی تواند به این مقام دست یابد. «لیس للانسان الا ما سعی [2] ؛ برای انسان جز حاصل تلاش او نیست». هم چنان كه سعی برای به دست آوردن غذا و رفع مشكلات لازم است، در امور معنوی نیز ضرورت دارد، چه از این دست كارها عزم جزم لازم دارد، اما شدنی است.

امام در این قسمت دو بار از كلمه «لن» كه برای نفی ابد است، استفاده كرده است: یك بار نسبت به بندگان خدا و یك بار نسبت به خدا. نسبت به خدا می فرمایند: حاشا كه خداوند كاری خلاف مصلحت انجام دهد. به یكی آن قدر فرزند می دهد كه از عهده مخارج آنها بر نمی آید و دیگری آن قدر نذر و نیاز می كند كه صاحب بچه شود، اما بچه دار نمی شود. مسلما مصلحت این دو شخص یكسان نیست.


[1] ذاريات، آيه 58.

[2] نجم، آيه 39.